
چگونه افکار دلخواهمان را درون ذهن دیگران قرار دهیم
حتماً تابهحال برای شما اتفاق افتاده که بدون داشتن نیاز به وسیله خاصی صرفاً به خاطر هنر فروش یک فروشنده آن جنس را خریده باشید و بعدها متوجه بشوید که خرید شما اشتباه بوده است، یا اینکه بسیار برای شما اتفاق افتاده است که تصمیماتی را بهصورت خودخواسته بگیرید که بعدها متوجه بشوید که چقدر با شخصیت حقیقی شما متفاوت بوده است. در این مقاله با یکدیگر چگونگی قرار دادن افکار دلخواه خود درون ذهن دیگران را بررسی میکنیم.
البته بایستی متذکر شویم که هدف از این پست سوءاستفاده از دیگران نیست بلکه ما تنها خواهان آشنایی شما مخاطبان عزیز با ترفندهای شیطانی برخی از افراد هستیم تا اینکه هرگز شاهد گرفتاری شما در دام آن شیطانصفتان نباشیم!
اگر شما فیلم Inception را دیده باشید میدانید که کاشتن یک تفکر در ذهن بقیه به چه صورت انجام میشود و پیش خود نیز فکر میکنید که بایستی کاری بسیار سخت و مشکل باشد ولی بعد از خواندن این مقاله متوجه میشوید که این کار بسیار ساده و درعینحال بسیار راحت است.
۱- از روانشناسی معکوس استفاده کنید
روانشناسی معکوس تقریباً کلیشهای شده و به اعتقاد من اوج این داستان در سال 1995 با فیلم جومانجی (Jumanji) بود، (اگر شما فیلم را دیده باشید میدانید در مورد چه صحبت میکنیم). مشکل این است که بیشتر مردم به روانشناسی معکوس با دیدی بسیار سادهلوحانه نگاه میکنند. برای مثال، شما میگویید که «برای من مهم نیست که شما زندگی خود را درخطر بی اندازید و از هواپیما به پایین بپرید» برای متقاعد کردن شخصی که از هواپیما به پایین نپرد. درواقع این قبیل رفتار روانشناسی معکوس محسوب نمیشود بلکه این نوعی رفتار منفعلانه و آزارگرایانه است. حال ببینیم که روانشناسی معکوس به چه نوع رفتارهایی میگویند.
اگر شما میخواهید که از منطق معکوس جهت القای افکار خویش به دیگران استفاده کنید بایستی لطیف و باحوصله باشید، برای مثال شما میخواهید که همخانهایتان ظرفها را بشوید زیرا نوبت او فرارسیده است ولی او از این کار طفره میرود، معمولاً در چنین موقعیتی افراد از روشهای مستقیم استفاده میکنند مثلاً میگویند که ازنظر حضرتعالی اشکال ندارد که دستی به سر و روی ظرفها هم بکشید! ولی ما فرض را بر این میگذاریم که همخانهای عزیز شما تنبلتر از این حرفهاست و ایشان قصد شستن ظرفها را ندارد پس معمولاً دوستان از کوره دررفته و وارد فاز بعدی میشوند، ولی جهت استفاده از روانشناسی معکوس شما میتوانید مثلاً به آن شخص بگویید که فلانی من دیگر تحمل شستن ظروف را ندارم و از امروز به بعد میخواهم از ظروف یکبارمصرف استفاده کنم و تو هم اگر موافقی پس مقداری پول به من بده تا برای تو هم ظروف یکبارمصرف بخرم و در این صورت شما بدون متهم کردن دوست خود و قرار دادن او در شرایط رودررو با شما به او میفهمانید که بایستی یا در شستن ظروف کمک کند یا اینکه با پرداخت پول با شما در شرایط مساوی قرار بگیرد و در اینجاست که معمولاً یک همخانهای عاقل و اندکی منصف آستینها را بالا میزند و به شستن ظروف مبادرت میورزد و این دقیقاً یعنی روانشناسی معکوس.
۲- هرگز از خواسته خود سخن به میان نیاورید بلکه از حواشی آن سخن بگویید!
بعضیاوقات افراد راغب به انجام و پذیرش خواستههای شما نیستند و در اینجا بجای استفاده از زور و رفتارهای مستقیم شما بایستی کاری کنید که آن افراد خواسته شما را خواسته خود بداند در نتیجه بدون کمتری زحمت و خسارتی باکمال میل به خواستههای شما پاسخ مثبت میدهند. اینگونه رفتار در حقیقت یک ساختار معمول دارد که بیشتر فروشندگان از آن استفاده میکنند البته بایستی یادآور شد که عمل به آن ساختار خیلی از گفتن در مورد آن سختتر است. شما بایستی دیدگاه خود را در موردالقا کردن یک فکر به دیگران را با کشف یک راز برابر قرار دهید، بایستی مرحلهبهمرحله و به آهستگی سرنخها را پیگیری کنید و پشتبهپشت هم قرار دهید تا اینکه به نتیجه موردنظر برسید. کلید طلایی این شیوه در حقیقت صبور بودن است زیرا شما هر چه بیشتر صبر داشته باشید و با سرنخهای ساختگی خود شخص موردنظر را به سمت هدف حرکت دهید شخص موردنظر بیشتر به این نتیجه میرسد که هدفی که در حال نزدیک شدن به آن است درواقع خواست و تلاش خود برای آن است نه دیگران.
برای مثال فرض کنید که شما تصمیم گرفتهاید که از امروز به بعد غذای سالم مصرف کنید و از غذاهای چرب و سرخکرده پرهیز کنید ولی مشکلی که در این راستا وجود دارد دوستانتان هستند که همچنان اصرار بر شیوه غذایی گذشته دارند و مطمعنا این موضوع بر تصمیم شما نیز تأثیر خواهد داشت پس چاره چیست؟ اگر بخواهید که مستقیم وارد عمل شوید مطمئنا مورد واکنشهای دفاعی از سوی دوستان خود خواهید بود و آنها با این تغییر سبک غذایی موافقت نخواهند کرد و شما به انزوا کشیده میشوید (بنده شخصاً این مورد را تجربه کردهام!) پس در اینجاست که شما بایستی با کمی زرنگی و البته صبر به آنها اینگونه القا کنید که سبک غذایی سالم در حقیقت خواست آنها نیز است ولی چگونه؟ شما بایستی آرامآرام در مورد ضررهای غذاهای سرخکرده با دوستان خود صحبت کنید و گاها در مورد بیماریهایی که در اطرافیان شما به خاطر غذاهای سرخکرده وجود دارد صحبت کنید بعدازآن آهسته شروع کنید در به خوردن غذای سالم آنهم برای یک یا دو بار در هفته و بعد از پذیرش این موضوع از طرف دوستانتان شروع کنید به تغییر علنی و آشکارای سبک غذایی خود و عدم همراهی دوستانتان در خوردن غذاهای ناسالم بعد از مدتی مشاهده میکنید که دوستانتان نیز به همین نتیجه میرسند که بایستی سبک غذایی خود را عوض کنند و نکته این موضوع این است که آنها خود این تصمیم را میگیرند تصمیمی که شما پایههای آن را درون ذهن آنها ریخته بودید.
3- کمفروشی کنید!
گاهی شما در موقعیتی قرار میگیرید که مثلاً میخواهید خواسته خود را به دیگران منتقل کنید و بهگونهای نیز این کار را انجام دهید که شخص مقابل کاملاً فکر کند که این خواسته خود او بوده است. برای این کار بایستی خواسته شخص مقابل را دستکم بگیریم تا او خواسته خود را در حد خواسته شما تغییر دهید البته بایستی بهگونهای ظریف این کار را انجام دهیم تا شخص مقابل متوجه حرکت شما نشود و خود او فکر کند که واقعاً خواستهاش در حد مناسب نیست.
برای مثال شما میخواهید یک هارد دیسک را به شخصی بفروشید؛ شخص موردنظر هارد درایو 250 گیگابایتی را برای خود مناسب میداند ولی شما میخواهید که یک هارد درایو با ظرفیت بیشتر به او بفروشید زیرا سود آن بیشتر است. شما در اینجا بایستی بهصورت غیر محسوس خواسته شخص مقابل را کوچک و غیرمنطقی جلوه دهید مثلاً شخص موردنظر به شما میگوید که لطفاً به من اطلاعاتی را در مورد هارد 250 گیگابایتی بدهید و شما میگویید که این هارد را برای چهکاری میخواهید و او در جواب پاسخ میدهد که من این هارد را برای نگهداری عکسهای شخصی خودم میخواهم و حجم عکسها نیز نهایتاً 30 گیگابایت نیست و شما در اینجا به آن شخص خریدار میگویید که بسیار تصمیم مناسبی گرفتهاید زیرا برای صرفاً نگهداری عکس داشتن همین هارد مناسب است و به حجم بیشتر نیاز ندارید زیرا شما جز ذخیره عکس فایل دیگری را نمیخواهید درون هارد ذخیره کنید. در اینجا شخص خریدار به فکر فرو میرود و به خود میگوید حال اگر من خواستم فایل دیگری را بهغیراز عکس درون هارد ذخیره کنم بایستی چه کنم که این کلنجار نهایتاً منجر به تغییر تصمیم شخص میشود و شخص هارد موردنظر شما را سفارش میدهد بدون اینکه متوجه شود شما این شک را درون دل او انداختهاید.