
با ترسناکترین سلاحهای محرمانه جهان در جنگ جهانی دوم آشنا شوید!
منصفانه است که بگوییم آخرین دورهی کاملاً مبتکرانه و هوشمندانه در جنگ، بزرگترینشان بوده است. در طول جنگ جهانی دوم هرکس به کار خود مشغول بود و میخواست از علم به نفع خود استفاده کند. هر دو متحدین و متفقین تعداد بیشماری از سلاحهای سری که برای انواع پروژه نفوذ مناسب بود را در اختیار داشتند. یکی از آنها بمب اتم بود که به جنگ پایان داد. با فارنت همراه باشید تا با ده تا از این سلاحها آشنا شوید.
توپ حلقه
رایش هیتلر، از تحقیقات علمی تا وقتیکه منجر به کشف راههای تازه برای کشتن متفقین میشد، بسیار پشتیبانی میکرد. در طول جنگ، او آزمایشگاههای متعدد برای کار روی ایده سلاحهای نوآورانه داشت. توپ حلقه یکی از این سازهها بود. این سلاح توسط دکتر Zimmermeyer در یکی از آزمایشگاههای تیرولی طراحی و توسعه داده شد. این اسلحه پوستههایی متشکل از مواد منفجره و گرد زغال که به آرامی میسوزند را به هوا شلیک میکند.
وقتی این شلیک به سمت ابرها باشد، پوستهِی حلقهای میسازد که هواپیماها را ناتوان کرده و حتی میتواند گردبادهای کوچک تولید کند. خوشبختانه هدفگیری با این توپ کار بسیار دشواری بود و نازیها هیچوقت فرصت نکردند که از آن در نبرد استفاده کنند.
مجرای دفاع نوری یا CDL
در ابتدا، مجرای دفاع نور که توسط بریتانیاییها اختراع شد، اندکی احمقانه به نظر میرسید. این اختراع، تنها یک لامپ بزرگ است که بالای یک تانک قرار گرفته؛ اما وقتیکه یک حائل مخصوص 6 بار در ثانیه باز و بسته شود، طرحی شبیه فلاش دوربین به وجود آمده و دیدن تانک را غیرممکن میکند.
در آزمایشهای مختلف، توپچیها تلاش کردند به تانک مجهز به این لامپ شلیک کنند اما نمیتوانستند آن را مورد اصابت قرار دهند. تکنولوژی شبیه به این که از نور شدید استفاده میکنند در دستگاههای مخصوص بیحرکت کردن استفاده شد، مثل دستگاههایی که توسط Peak Beam (تولیدکننده چراغها و لامپها با توان بسیار بالا جهت از بین بردن دید هدف) تولید میشود، اما بنا بر دلایلی CDL با توجه به نتایج حیرت انگیزش در نبرد استفاده نشد. آیا میتوانید این وحشت را تصور کنید که تانکی شما را هدف گرفته و به سمتتان حرکت کند اما نتوانید حتی یک شلیک درست در پاسخ به آن انجام دهید؟
بمب سیاهزخم
مواد منفجره سنتی مطمئناً جایگاه خود را حفظ کردهاند، اما یکی از علاقهمندیهای طراحان سلاح جنگ جهانی دوم این بود که شدت اثر آنها را افزایش دهند. بریتانیاییها بر بمب بینظیری کار میکردند که حاوی 30600 گلوله بسیار تیز بود که هرکدام به سم سیاهزخم آغشته شده بود. چون حتی یک خراش کوچک از این گلولهها میتوانست منجر به مرگ شود وزن بمب بسیار کم بوده و درنتیجه به راحتی قابلحمل بود.
اگر در یک محل شلوغ منفجر میشد، هزاران تلفات میداد. بمبهای سیاهزخم هیچوقت در جنگ استفاده نشدند، زیرا استفاده آن بر سربازانی که دارای پوشش مناسب باشند موجب به هدر رفتن قسمت اعظم بمب خواهد شد؛ اما اگر هر گروه تروریستی تصمیم به بازگرداندن ایدهی این بمبها بگیرد، باعث به وجود آمدن تراژدی در مقیاس بزرگ خواهد شد.
اشعهی مرگ Ku-Go
انرژی اتمی چهرهی تمدن را تغییر داد و پیادهسازی اولیه آن توسط متفقین تنها به علت خوششانسی بود. ارتش ژاپن در حال کار بر روی سلاح کشتارجمعی سری خودش بر اساس ایدههای نیکولای تسلای مخترع بود. Ku-Go یک مگنترون (لولهای که در آن به تولید یا تشدید امواج ماکروویو پرداخته میشود) عظیم بود که امواج ماکروویو را جمع و درون یک لوله خلأ پرقدرت به یک پرتو متمرکز تبدیل و به هوا منتقل میکرد.
خوشبختانه منابع قدرت موجود در آن زمان باعث شد که این سلاح هیچگاه به آخرین پتانسیل مرگبار بودن خود نرسد، اما Ku-Go میتوانست خرگوشی را در فاصله 914 متری بدون گذاشتن اثری بر جسمش بکشد. البته 5 دقیقه طول میکشید تا این کار را انجام دهد، اما تواناییاش را داشت.
توپ V3
یک دستگاه کشتار از راه دور آلمانی دیگر، اگر توپهای V3 میتوانستند بار مرگبار بودن خود را به خوبی در جنگ خالی کنند، نتایج میتوانست بسیار متفاوت باشد. این سلاح شگفتانگیز، در فرانسه شمالی ساخته شده بود و قرار بود بتواند لندن را از فاصله دور بمباران کند.
لولهی این اسلحه به طول 131 متر و در زیرزمین ساخته شده بود و توپهای آن توسط انفجارهای محرک متعدد شتاب میگرفت. انبارهای این توپ قبل از اینکه انگلستان را موردحمله قرار دهد توسط نیروی هوایی سلطنتی انگلستان بمباران شد؛ اما نازیها بعداً از سلاحی شبیه به این در برابر استحکامات ضد هوایی در کشور لوکزامبورگ استفاده کردند.
Panjandrum یا عالیمقام بزرگ
بیشتر سلاحهای این لیست به خاطر صدمهای که میتوانند به دشمنان وارد کنند ترسناک هستند؛ اما Panjandrum بزرگ، یک پروژه از ارتش انگلستان در جنگ جهانی دوم، به همان اندازه که برای دشمنان خطرناک بود متفقین را هم تهدید میکرد. زمانی که نیروهای هیتلر دیوار بتنی عظیمی به ارتفاع 3 و قطر 2 متر در امتداد اقیانوس اطلس ساختند، چرچیل اداره توسعه سلاحهای گوناگون را موظف کرد تا به اختراع چیزی که بتواند این دیوار را منفجر کند بپردازند.
راهحل آنها Panjandrum بزرگ بود. این اختراع یک چرخ بزرگ موشک رو، با بار کشنده بود. متأسفانه موشکها شل شده و به جهتهای متفاوت پرواز میکردند و Panjandrum هیچوقت نتوانست از دیوار عبور کند.
موش
آلمان نازی به جنگافزار تانک بسیار علاقهمند بود. معمولاً وقتی به دنبال تصرف اروپا باشید، این کار را از طریق خشکی انجام میدهید و داشتن تانک یک مزیت تاکتیکی و روانشناختی خارقالعاده خواهد بود. هیتلر میخواست که از این مزیت نهایت استفاده را بکند، پس مهندسان خود را به ساخت وسایل نقلیه بزرگتر و با ابهتتر گماشت.
Landkreuzer P. 1000 Ratte نقطه اوج این فلسفه و طراحیها بود. یک غول زرهپوش 1000 تنی که به خاطر تفنگ 128 میلیمتری ضدتانک، 8 ضد هوایی و حتی گاراژ داخلی خود برای نگهداری از موتورسیکلتها برای عملیات اکتشافی موردتوجه است. موش یا Ratte (به آلمانی) بهقدری سنگین بود که هر جادهای که در آن حرکت میکرد را ویران کرده و باعث غیرقابل استفاده شدن آنها میشد. این پروژه در اوایل 1943 به دور انداخته شد و هیچکدام از این موشها بهطور کامل طراحی نشد.
بمبافکن نقرهای پرنده
برتری هوایی یکی از مهمترین عوامل برد در جنگ بود. توانایی تخریب دشمنان از ابرها، کاملاً نحوه جنگیدن ما را تغییر داد. هر دو طرف به سختی برای توسعه و ایجاد روشهای جدید حمله تلاش کردند. یکی از ایدههای آلمانی که هیچوقت به مرحله اجرا نرسید Silbervogel یا بمبافکن نقرهای پرنده بود.
به کمک روشهای سنتی پرتاب، پرندهی نقرهای با استفاده از راهآهن نصبشده و به کمک سورتمه تا 1900 کیلومتر در ساعت سرعت میگرفت. بعد از پرتاب بمبافکن تا بالای استراتوسفر اوج گرفته و نصف کره زمین را طی میکند تا محموله هستهای خود را در خاک آمریکا خالی کند. توجه کنید که انجام این کار برای سلاحهای آن دوره امکانپذیر نبود. آلمانیها هیچگاه نتوانستند آن را به درستی به کار بیندازند و درنتیجه پروژه منتفی شد.
بمبهای زلزله
این یکی از سلاحهای خوب از طرف متفقین است. وقتی که آمریکا بمبی را بر نیروهای متحدین انداخت امیدوار بود تا جایی که میتواند خرابی به بار بیاورد. مهندس بریتانیایی Barnes Wallace، متوجه شد که انفجارها، بخش اعظم نیروی خود را در هوا پخش کرده و محموله و مواد منفجره را هدر میدادند.
راهحل او بمب زلزله بود. یک دستگاه انفجاری سنگین با نوک تیز و سخت که قبل از منفجر شدن عمیقاً درون زمین فرو میرود و باعث تولید یک زلزله کنترلشده میشود. همانطور که در مورد آن تبلیغ شده بود، کارکرد و توانست بسیاری از نیرو و هدفهای ارزشمند آلمانی را نابود کند.
توپ صدا
استفاده از صدا به عنوان سلاح روانی در گذشته مرسوم بوده و مستند شده است؛ اما نازیها با استفاده از تبدیل امواج صدا به چیزی که بتواند باعث ایجاد آسیب کشنده در بدن بشود، جنگ را به مرحله بعد بردند. دکتر Richard Wallauschek، مغز متفکر توپ صدا بود.
صفی از بازتابدهندههای سهمی شکل را تصور کنید که صدای یک انفجار گاز متان را گرفته آن را چندین بار متمرکز و تقویت میکنند تا اشعهای شدیداً دردآور از صدای خالص تولید شود. این پرتو از فاصله 45 متری مهلک و مرگآور بوده و در فاصله بیشتر میتوانست باعث ایجاد درد و ناراحتی شود. نازیها هیچگاه نتوانستند از این توپ در جنگ استفاده کنند، اما دانشمندان زیادی به گسترش ایده آن پرداختند.
مطلب خیلی چرت و جانب دارانه و فن گونه ی نویسنده در حمایت از یهودی ها و آمریکایی ها و کاملا کینه ای نسبت به آلمان بود
این مطلب جالب بود هرچند المان سلاح هایی مانند بشقاب پرنده نازی و زنگ نازی هم بود که شما نگفتید و البته مشکل بزرگی بود که شما از متفقین بسیار طرفداری میکردید درسته که اهداف هیتلر بسیار بد و نادرست بود ولی دلیل اصلی به وجود امدن جنگ جهانی مشکلات متعدد حکومت قبلی المان بود(که متفقین نقش به سزایی در ان داشت)و فقر و بی ارزش شدن پول المان بود پس همانقدر که متحدین مقصر بودند متفین هم مقصر بود ولی درصورت متحد نشدن ایران با متفقین المان بلا استثنا در جنگ پیروز می شد
خوب یهودباتعدادکم متٱسفانه بخش بزرگی ازجهان روتحت کنترل داره ولی اگر آلمان ۵سال دیر
ترحمله میکردوتوجه به نیروی دریایی اش روبیشتر میکردوالبته،ایران وژاپن روهم خوب ودر
حدخودش مسلح کرده بودتاایرانم۱۰۰هزارنفربرای
جنگ آماده کردبودامروزبرادران آریایی مابرزمین
حکومت میکردندودرضمن هیتلربرخلاف همه اون
چیزای که ازش میگن، نه مخالف دین ونه سعی درنسل کشی داشت وفقط دنبال بازپس گیری بخشی ازسرزمینش بودکه دردست لهستان افتاده
بودبه جنگ برخاست ولی امیدوارهستم مااینباراین
حرکت روکامل کنیم،
عالی بود
مطالبتان خوب بود ولی تانگ تاینگر آلمان رو فراموش کردین و همین طور کایتن های ژاپن که در زیر دریایی های سلطنتی استفاده می شود و لازم است اینو بگم که هیتلر محبوب ترین رهبر تاریخ اروپا بود و اعلام جنگ نیز از طرف بریتانیا صورت گرفت و خواستشون برای صلح خواسته یهودیان بود یعنی کشتن هیتلر و برگردوندن طلا به قیمت ثابت.
انگلیسیا پدر سوخته ها عجب چیزایی میسازنا
اختراعاتشون هم زیاد بود و هم وحشتناک
خدا سایه جنگ رو دور کنه از میهن ما
چرت بودن از بیخ هسته ای عشقه
مطالب بسیار بدرد نخور بود
دلیل اصلی شکست نازیها فقط گیرکردن نیروها تویخبندان سیبری بود والبته بزرگترین اشتباه شخص پیشوا همین بود حمله نااگاهانه به شوروی حالا هرکس برای خودش یه فیلم میسازه میگه این دلیل شکست المان بود
هیتلر وقتی شکست خورد راه رسیدن نفت از رومانی و راه رسیدن آهن از اسکاندیناوی به آلمان قطع شد، در واقع این استراتژی چرچیل بود و سبب شهرتش شد
هیتلر به علت اشتباه ایتالیا بخاطر حمله به یونان
و اشتباه ژاپن بخاطر حمله به جزیره ی امریکا بود
اگه این دو اتحاد درست حمایت میکردن بجای دردسر تو استالینگراد میجنگیدن الان ارتش سرخ نابود میشد همینجور استالینز جنیاتکار
تاریخ جنگها همه نوع سلاحها را آزمایش کرد ونتایج مثبت ومنفی آنها ثبت شده در دوران دفاع مقدس ما یک نوع سلاحی داشتیم که درهیچ جنگی شبیه ان نبود وان بسیجی بود که در آن واحد وهمزمان هم زره پوش وهم ضد زره وهم ضد مین وهم اسحله تاکتیکی وفردی بود که تمامی معادلات رزمی ودفاعی دشمنان وحامیانشان را خلع فکر کردند
هاله نور رو یادتون رفت!!!!!!!!!!
دوست عزیز، ضمن تشکر از مقاله جالب تان برای تکمیل توضیحات، اشعه مرگ در ابتدا اختراع آلمانی ها بود که بعدا ژاپنی ها هم روی آن کار کردند. آلمانی ها می خواستند از آن برای ساقط کردن هواپیماها استفاده کنند که موفق نشدند. همان طور که نوشتید، پنج دقیقه طول می کشید تا بتواند خرگوشی را بکشد و در این مدت خرگوش احساس ناراحتی کرده و جای خود را تغییر می داد!
تانک موش طرح شخص هیتلر بود. این تانک به اسنورکل یا شنورکل -لوله تهویه هوا و خروجی اگزوز که در زیردریایی های گازوئیلی هم استفاده می شود- هم مجهز بود تا بتواند از بستر رودخانه هم عبور کند. موش آن قدر سنگین بود نه فقط جاده ها را خراب می کرد بلکه در زمین های گل آلود نیز گیر می کرد و در بستر رودخانه حتما فرو می رفت!
جا داشت که درباره اژدرهای سرنشین دار ژاپنی موسوم به کایتن Kaiten هم می نوشتید. اطلاعات بیشتر در آدرس
http://en.wikipedia.org/wiki/Kaiten
شاید باورکردنی نباشد ولی طرح هواپیمای بال پرنده یعنی همان که امروزه در بمب افکن رادارگریز B-2 و پهپاد RQ-170 استفاده می شود نیز طرح آلمانی ها بود. هدف ساخت یک بمب افکن بلندپرواز رادارگریز برای رسیدن به آمریکا و بمباران آن بود. این طرح برادران هورتن بود که -با کمال نارضایتی- به دستور گورینگ مجبور شدند آن را با یونکرس و مسراشمیت شریک شوند. نمونه اولیه آن را شرکت هورتن در مدل Ho229 و با موتور جت ساخت. حتی رنگ به کار رفته و لایه های چسبانده شده روی بدنه آن که جاذب امواج راداری بودند هم داشت! ولی دیگر دیر شده بود و تاثیری در نتیجه جنگ نداشت. در پایان جنگ نمونه این هواپیما به غنیمت آمریکایی ها در آمد. آن را به آمریکا منتقل کردند و به شرکت نورث گروپ گرومن دادند. بعد از مهندسی معکوس، این هواپیما اساس طراحی هواپیمای B-2 شد. در حقیقت هواپیمای Ho229 اولین بمب افکن رادار گریز جهان است نه بمب افکن B-2.
اطلاعات بیشتر در آدرس
http://en.wikipedia.org/wiki/Horten_Ho_229
فیوز مجاورتی جاش خالی بود که بسیاری از کارشناسها اونو در کنار رادار و شکستن کد انیگما دلیل اصلی شکست آلمانها میدونند
فن آوری موشکی و بضقاب پرنده رو هم یادتون رفت و البته تکنولوژی فضایی که اون موقع آلمان ها داشتن
اکثرا متعلق ب نازیها بودن!
ناراحتی بیاد از تو بگه
خیلی سلاح های الان یا دوران جنگ نمونه گرفته از سلاح های المانی بوده
مث تانک ها
سلاح های سبک
هواپیما با موتور جت
و…