
پروندهای برای اسکار 89: بررسی فیلمهای خارجی – قسمت چهارم
در حالی که «او» برنده گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی زبان شد، حتی در بین کاندیداهای اسکار قرار ندارد. در شرایطی که «فروشنده» در بین کاندیداهای بفتا حضور نداشت، «تونی اردمان» رقابت را به برنده سال گذشته نخل طلا، «دیپان» واگذار کرد تا معادلات پیچیدهتر از قبل شود. تونی اردمان و فروشنده، شانسهای اصلی این بخش، هر دو اولین نمایششان را در کن امسال تجربه کردند. تونی اردمان در حالی که تحسین شدهترین فیلم کن امسال و برنده جایزه انجمن منتقدان در کن بود، در هیچ یک از بخشها موفق به دریافت جایزه نشد و فروشنده که نسبت به آثار اخیر فرهادی نقدهای ضعیفی را در کن دریافت کرده بود، موفق به کسب دو جایزه در بخش اصلی شد.
در قسمتهای قبلی اشاراتی به بخش فیلمهای خارجی زبان اسکار هشتاد و نهم داشتیم. اما با توجه به اهمیت ویژهی این بخش برای مخاطبان ایرانی سینما، تصمیم گرفتیم تا در قسمت ویژهای از پروندهی فارنت برای اسکار 89، نگاهی دقیقتر به فیلمهای این بخش و مدعیان اصلیِ کسب جایزهی اسکار در این رشته بیاندازیم. فیلم «فروشنده» ساختهی اصغر فرهادی و «تونی اردمان» دو فیلم حائز اهمیت این بخش از مراسم هستند که بیش از هر چیز یادآور جشنوارهی کن هستند. در ادامه نگاهی میاندازیم به این فیلمها و بررسی دقیقتر آنها و شانس اسکار گرفتنشان. در قسمت بعدی که در آستانهی برگزاری مراسم منتشر خواهیم کرد، به پیشبینی برندگان جوایز و توضیحِ انتخابهایمان در هر بخش خواهیم پرداخت.
بخش بهترین فیلم خارجی زبان اسکار، جذابترین بخش امسال برای بسیاری از سینما دوستان ایرانی در این مراسم است. پس از آنکه سینمای ایران با «جدایی نادر از سیمین» پس از پانزده سال توانست سهمی میان کاندیداهای اسکار داشته باشد و این بار جایزه را نیز به دست بیاورد، بعد از وقفهای ۵ ساله بار دیگر به لطف فرهادی، ایران شانس کسب جایزه در بخش اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را دارد. اما این بار برخلاف پنج دوره قبل و تمام ادوار اخیر، شانس اولی برای کسب این جایزه وجود ندارد. در حالی که «جدایی نادر از سیمین» تمامی جوایز مهم سینمایی در بخش خارجی زبان را در تمامی مراسمها و حلقههای منتقدین به غیر از جایزه بفتا که به علت رعایت نکردن مرسومات این مراسم (که شامل اکران خصوصی فیلم برای داوران با حضور کارگردان است) دریافت کرده بود و خرس طلایی برلین را هم در ردیف افتخاراتش داشت و یکی از تحسین شدهترین فیلمهای خارجی زبان سالهای اخیر به شمار میرفت، امسال جایزه بهترین فیلم خارجی زبان در مراسمهای مختلف بین «او» (Elle)، «تونی اردمان» (Toni Erdman) و «فروشنده» (The Salesman) تقسیم شده است. با وجود آنکه تونی اردمان سهم بیشتری از جوایز داشته است. در حالی که «او» برنده گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی زبان شد، حتی در بین کاندیداهای اسکار قرار ندارد. در شرایطی که «فروشنده» در بین کاندیداهای بفتا حضور نداشت، «تونی اردمان» رقابت را به برنده سال گذشته نخل طلا، «دیپان» واگذار کرد تا معادلات پیچیدهتر از قبل شود. تونی اردمان و فروشنده، شانسهای اصلی این بخش، هر دو اولین نمایششان را در کن امسال تجربه کردند. تونی اردمان در حالی که تحسین شدهترین فیلم کن امسال و برنده جایزه انجمن منتقدان در کن بود، در هیچ یک از بخشها موفق به دریافت جایزه نشد و فروشنده که نسبت به آثار اخیر فرهادی نقدهای ضعیفی را در کن دریافت کرده بود، موفق به کسب دو جایزه در بخش اصلی شد. اما مهمتر از هر حاشیهای خود فیلمها هستند.
«تونی اردمان» اثر مارن آده، یک کمدی بسیار متفاوت است. یک کمدی بشدت سرد اروپایی. فیلم روایت داستان پدریست که سالها پس از طلاق به دنبال برقراری ارتباطی نزدیکتر با دخترش است. اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود و گویی پدر به دنبال تحمیل جهان بینیاش به ذهنیت دختر است. معمول است که فرزندان از برخی رفتارهای پدر و مادر خود خجالت بکشند اما رفتارهای پدر فیلم، هر فرزندی را شرمگین میکند. پدری که دندان مصنوعی و کلاه گیس میگذارد و تا داخل محل کار و بار دخترش را تعقیب میکند و با همکاران و اطرافیان او صحبت میکند و تظاهر به حماقت میکند. اما اینها تنها روایت فیلم است و فیلم در خلال روایتش به مسائلی مانند بیهویتی انسان مدرن، تحمیل شرم مردانه به گفتمان جامعه و استفاده ابزاری از انسانها میپردازد که ارزش آن را بسیار از یک درام معمولی بیشتر میکند، درست مانند «جدایی نادر از سیمین» که فراتر از درام جذاباش، به مقوله کشمکش درونی میان عقاید سنتی و نیازهای مدرن انسان امروز میپرداخت که بشدت مورد تحسین واقع شد. هردو فیلم بدون دیدگاهی شعاری یا بدون اینکه به صرف پرداختن به این مسائل به آنها نزدیک نمیشود بلکه در حین روایت پرداخت رئالی از این مسائل دارد که شاید با دیدگاهی روزمره نادیده گرفته شود. میزان کنشها و وقایع درام برای فیلمی ۱۵۰ دقیقهای چندان مناسب نیست، با این حال فیلم در تمام طول روایت ضرباهنگ مناسبی را حفظ میکند و هیچگاه به مرز خستهکنندگی نمیرسند. در تدوین هرچند فیلم میتوانست کوتاهتر باشد اما با توجه به جهانبینی کارگردان چنین چیزی احتمالا امکان پذیر نبوده است. فیلمبرداری اثر گاها قابهای درخشانی را رقم میزند و در باقی اوقات معمولی و در خدمت فیلم است. موسیقی خوب است و کارگردانی به سادگی عالیست. بازیها با وجود اینکه واقعا خوب هستند از بهترینهای سال محسوب نمیشوند.
در طرف دیگر ترازو، «فروشنده» قرار دارد. فیلمی که اثر جدید یکی از بهترین درام نویسان حال حاضر سینمای جهان است. با وجود آنکه فرهادی برای فرار از تکرار دست به شکستن فرمول موفقش زده و ماحصل ضعیفتر از آثار اخیر شده است اما باز هم با روایتی جذاب و یکی از بهترین درامهای سال مواجه هستیم. یک کنش ملتهب در ابتدا، سرگشتگی معمایی و دراماتیک میانی و گرهگشایی پرتکاپو و پرتنش در پایان. روایت در روایت کار به غیر از فروشنده بودن مرد متعدی بدون کاربرد است و طبق گفته فرهادی ادای دینی به علاقه قلبیاش به تئاتر بوده است. کاراکترهای بیهویت و بدون کاربرد در طول فیلم، برخلاف گذشته زیادند. کودک ماجرا تنها برای برانگیختن احساسات مخاطبان موجودیت دارد و برخلاف کودک فیلم در »جدایی نادر از سیمین» هیچ کنش و شخصیتپردازی و هیچ نقش دراماتیکی در روند اثر ندارد. بازیها به هیچ وجه یکدست نیستند. در حالی که بازی درخشان حسینی در کنار افلک و واشنگتن از بهترینهای امسال است، علیدوستی نمایشی بسیار ضعیف دارد و بازی بابک کریمی کاملا تهی از هرگونه جزئیات یا شخصیتمندی است. در کارگردانی بازهم نقطه اتکا فرهادی در کار با بازیگران است، هرچند در این فیلم ضعیفتر از آثار پیشین، و در دیگر بخشها حتی از بسیاری از کارگردانهای ایرانی عقبتر است و نمیتواند در اجرا پا به پا و به قدرت متن پیش برود. فیلمبرداری گاهی مانند صحنه اسباب کشی و بازی نمایی با آینه خودنمایی میکند، گاهی مانند صحنه ورود حسینی و گشتن او به دنبال مقصر در خدمت فرم و متن کار است اما در اکثر اوقات معمولی و حتی اشتباه است. لزوم و اصرار به استفاده از دوربین لرزان روی دست در صحنههایی ایستا که حتی شخصیتها نیز از نظر درونی و ذهنی در موقعیتی ایستاتر نسبت به دیگر موقعیتهایشان در فیلم قرار دارند، قابل درک نیست. موسیقی که بیشتر کاربردش را در روایت در روایت بیاثر فیلم دارد و تدوینی که همچنان خوب است و ضرباهنگ فیلم را همواره بالا نگه میدارد.
در واقعیت «تونی اردمان» اثر بهتری نسبت به «فروشنده» است و تا پنج هفته پیش، شانس و لیاقت بسیار بیشتری نسبت به این فیلم برای بردن اسکار داشت اما شرایط سیاسی، تا حد زیادی کفه ترازو را به سمت فروشنده سنگین کرده است.
—
پایان قسمت چهارم
نویسنده نقدها: عادل نریمانی