
گیمنت: نقد بازی «لبهی آینه: کاتالیست»؛ به کجا چنین شتابان
انجام حرکات پارکور آن هم در دید اول شخص هنوز هم خوشایند و لذت بخش است.
در دو نسل اخیر بازیهای رایانهای توجه زیاد از حد بازیسازها به ساخت بازیهای دارای کشت و کشتار، گیمرها را بد عادت کرد. به طوری که اگر یک بازی فاقد خشونت و اسلحه بود به سختی به مذاق این جماعت خوش میآمد. در این بین یکی از استدیوهای خوشنام الکترونیک آرتز یعنی «دایس» ، دست به قماری بزرگ زد و یکی از آن بازیهایی را ساخت که به مذاق جامعه اکشن پسند خوش آمد. بازی نام برده شده همان Mirror’s Edge محبوب خودمان بود. این بازی با نوآوری اصلی خود یعنی ورود ورزش پارکور به دنیای بازیهای رایانهای، آن هم از دید اول شخص، به سرعت به محبوبیت خود در بین گیمرها افزود. پس از گفتهی سازندگانش مبنی بر ادامه دار بودن، این بازی به یکی از مورد انتظارترین بازیها تبدیل شد. انتظار برای منتشر شدن نسخه بعدی «لبه آیینه» هشت سال طول کشید و دیگر شاهد منتشر شدن این بازی در نسل هفتم نبودیم و سازندگان کنسولهای نسل هشتم را میزبان نسخه دوم اعلام کردند.
نسخه جدید لبه آیینه که «کاتالیست» نام دارد پس از تاخیرهای متوالی، چندی پیش منتشر شد و به انتظار برای دیدار دوباره با «فیث کانر» دوست داشتنی پایان داد. کاتالیست را هم میتوان یک عنوان بازسازی شده تلقی کرد و هم یک بازی جدید. به گفته سازندگان، بازی اتفاقات قبل از نسخه اول را روایت میکند و تمرکز اصلی این قسمت کاراکتر فیث و واکاوی گذشتهی او است. نوح پس از کشته شدن پدر و مادر فیث که در تظاهراتهای ضد دولتی کشته شدند، فیث را بزرگ کرد و او را به عضویت گروه دوندهها درآورد. اما فیث پس از مدتی به زندان میافتد و بازی رسما پس از آزادی او از زندان و بازگشتش به گروه شروع میشود. بر خلاف اکثر بازیهای خفن که در سکانس افتتاحیه خود گیمر را به صندلی میخکوب میکنند، کاتالیست چیز خاصی برای ارائه، به جز آموزشهای اولیه که لازمهی بازی است ندارد. داستان بازی بسیار ساده و کلیشهای، فاقد افت و خیز لازم است و گاهی اوقات به کندی پیش میرود. و میان پردههای جذاب و زیبا هم کمکی به بهتر شدن آن نمیکند. باز هم از کلیشه نبرد خیر و شر استفاده شده و در این عنوان با شهردار شهر که گابریل کروگر نام دارد به مبارزه خواهید پرداخت.
با توضیحاتی که در بالا به آن اشاره کردیم، به این نتیجه میرسیم که داستان که در اکثر بازیها، مکمل خوبی برای گیم پلی است؛ کارایی و اثرگذاری لازم را ندارد و تمام بار بازی بر دوش گیم پلی است. قبل از انتشار بازی، سازندگان وعدههای بسیاری را در زمینه تغییرات گسترده در بازی به گیمرها میدادند و به برخی از آنها نیز عمل کردند. پایه و اساس بازی همچنان دست نخورده باقی مانده است. کماکان مادر تمام ورزشها یعنی دو، سلاح اصلی شماست. انجام حرکات پارکور آن هم در دید اول شخص هنوز هم خوشایند و لذت بخش است. اما دویدن به خودی خود هر چقدر هم هیجان انگیز باشد، پس از مدتی یکنواخت و کسل کننده میشود. سازندگان برای القای هیجانات لازم و بالا بردن ادرنالین خون، و همچنین از بین بردن یکنواختی یاد شده با بخش موسیقی به خوبی از پس این کار بر آمدهاند و قطعات متعدد و متناسب زیادی را در بازی گنجاندهاند.
در انجام حرکات و طی کردن مانعها و رسیدن به مقصدها دست فیث کاملا باز است. اما اگر دچار سردرگمی شدید نگران نباشید. اینجاست که “رانر ویژن” به کمک شما میآید. این قابلیت مانند خط راهنمای جاده در بازیهای ماشین سواری، عمل میکند و بهترین مسیر را به شما نشان میدهد. البته این مربوط به موقعی است که شما حالت فول را انتخاب کرده باشید. یکی دیگر از تغییرات کاتالیست عدم استفاده فیث از سلاح گرم است که به نظر برخی مانعی برای سرعت بازی بود. در این نسخه شما باید با استفاده از فنون رزمی سرعتی، کلک دشمنانتان را بکنید. البته گول ظاهر خفن و مجهز سربازان دشمن را نخورید. آی کیوی آنها چیزی در بین پلانگتون و جلبک دریایی است. و آنها صرفا به خاطر دراوردن بازی از حالت یکنواختی رو در روی شما قرار میگیرند.
به پایان رساندن خط داستانی چیزی حدود 12ساعت زمان میبرد. اما شما مجبور نیستید که مراحل ارائه شده را به ترتیب انجام بدهید. و این به لطف بزرگترین تغییر کاتالیست نسبت به نسخه قبلی یعنی جهان باز شدن بازی امکان پذیر است. ویروس “جهان باز” شدن بازیها به اعضای دایس هم رخنه کرد و آنها را بر آن داشت که کاتالیست را به این صورت بسازند. هر چند که مورد یاد شده خوبیهایی را هم به همراه خود دارد اما خالی از عیب هم نیست. شهری که بازی در آن در جریان است شهر شیشهای نام دارد و بسیار بزرگ هم هست. طراحی منحصر به فرد هر منطقه و محله مخصوص به خود است که کار را برای یادگیری شهر خیلی راحتتر کرده. مراحل جانبی مختلف در نقطههای متعدد و پراکنده شهر وجود دارند و میتوان هر از گاهی به سراغ آنها رفت. بخش جدید دیگری که جالب و چالش برانگیز است، بخش ارتقای شخصیت است. همه قابلیتهای فیث از همان ابتدا در دسترس نیستند و باید با جمع آوری امتیاز تجربه به فعال کردن آنها بپردازید.
هرچند که بازی نام نسل هشتمی را یدک میکشد اما در زمینه گرافیکی حرف زیادی برای گفتن ندارد. با اینکه سازندگان از موتور گرافیکی آنریل به موتور محبوب الکترونیک آرتز یعنی فراست بایت 3 کوچ کردهاند، شاهد بیکیفیتیهای زیاد و سهل انگاریهای زیادی در زمینه طراحی بازی هستیم. بافتهای بی کیفیت، گوشه های صیقل داده نشده و AA ضعیف بازی حسابی توی ذوق میزنند. شاید این مواردی که گفتیم زیاد معلوم و هویدا نباشند اما کافیست کمی دقت کنید تا به این موضع پی ببرید. ممکن است در بخش تکنیکی کاتالیست حرف زیادی برای گفتن نداشته باشد اما در بخش هنری اوضاع طور دیگری است. نور پردازی به مانند نسخه قبلی بسیار خوب و طبیعی است. طراحی هنری شهر که برگرفته از شهرهای آرمانی آینده است بسیار جالب توجه است. و دویدن در میان ساختمانهای مدرن را لذت بخش کرده است. اما با تمام این اوصاف بخش هنری بر بخش تکنیکی نمیچربد و چیزی که الان در بازی میبینیم با چیزی که در تبلیغات و نمایشگاهها نمایش داده شد تفاوت زیادی دارد.
کاتالیست میتوانست به یک بازی ایده آل همچون نسخه قبلیاش که یکی از بهترین بازیها در نسل هفتم بود تبدیل شود اما این موضوع تبدیل به واقعیت نشد. و ما شاهد یک عنوان متوسط هستیم که صرفا شبحی از نام لبهی آینه است تا فرزند خلف آن. تمامی کاستیها و اشکالات گفته شده باعث شد تا کاتالیست هم به خیل عظیم بازیهای دنباله داری که نتواستند موفقیت نسخههای قبلشان را تکرار کنند، محلق شود.
ایول خیلی قشنگ بود