گیمنت: ویچر 3 چیست و چگونه آن را بازی کنیم؟
کمتر از یک هفته است که بازی به شدت مورد انتظار «ویچر 3» رسما وارد بازار شده و استقبال منتقدین از این بازی هم شگفتانگیز بوده است. از آنجا که دنیای ویچر 3 یک دنیای فوقالعاده عظیم است و پیچیدگیهای زیادی دارد، با چند ساعت بازی کردن آن نمیتوان به نتیجهی درستی از بازی رسید و قضاوت درستی انجام داد. در نتیجه نقد ویچر 3 در گیمنت را به هفتههای بعدی موکول میکنیم. در حال حاضر، و بیشتر به خاطر اینکه خیالمان از کیفیت بازی راحت است میخواهیم به صورت خلاصه چیزهایی که قبل از پرش به عمق دنیای عظیم این بازی نیاز است بدانید را توضیح دهیم.
«ویچر 3: شکار خطرناک» پیش روی ما است و با اینکه بسیاری از طرفداران دو آتشهی این عنوان برای آغاز ماجراجویی در دنیای بازی با «گرالت» لحظه شماری میکنند، بسیاری از بازیکنندگان ایدهای در مورد این بازی ندارند. چرا که برای اولین بار است این بازی برای این سطح از مخاطبین عرضه میشود و انتشار بازی برای کنسولهای ایکسباکس وان و پلیاستیشن 4 در کنار رایانههای شخصی، فرصت خوبی به دیگران داده تا به آن فکر کنند. در کنار آن، ویچر 3 بهترین فرصت برای آشنایی با این سری بازی است، چرا که از لحاظ مکانیکی، این بازی پولیششدهترین بازی سری و بینقصترین آنها است و نیز برای دریافتن داستان بازی نیازی به کسب اطلاع در مورد بازیهای قبلی نیست.
با اینحال برای کسانی که با دنیای غنی و پیچیدهی ویچر آشنایی ندارند و دو بازی قبلی را از دست دادهاند باید توضیحاتی داد. این بازی اقتباسی از از داستانهای دنبالهدار نویسندهی لهستانی «آندرژ ساپکوفسکی» است و درست مثل تماشای سریال «بازی تاج و تخت» شبکهی اچبیاو، شما بدون هرگونه دانش جنبی و پیشزمینهی داستانی، لذت کافی و وافی را از آن خواهید برد، اما داشتن اندک دانشی در مورد این دنیا و شخصیتهای داخلش این لذت را چند برابر میکند.
برای رسیدن به درکی جامع از این بازی، یا صرفا برای یادآوری خاطرات طرفدارانی که در این چند سال اخیر زیاد به گرالت فکر نکردهاند، این شما و این هم گیمنت این هفته که سرشار از اطلاعات در مورد آن است.
بازی در کجا رخ میدهد؟
این سری از بازی در یک دنیای فانتزی قرون وسطایی رخ میدهد که همانقدر که به تاریخ لهستان و افسانههای بومی اسلاویک مدیون است، وامدار جیآرآر تالکین هم هست. شمشیرها، پادشاهان، الفها و دورفهای آشنا همه آنجا هستند، و فقط رنگ و بوی اروپای شرقی به خود گرفتهاند. بر اساس داستان، اجتماع انسانها از حدود 500 سال قبل در قارهای که عمدهی جمعیتش را الفها و دورفها تشکیل میدادند آغاز شد. این جماعت به سرعت به در این جامعه به انزوا کشیده شدند و اغلب توسط انسانها در گتوهایی زندانی شدند. در این شرایط امپراطوری «نلیفگارد» (Nilfgaard) به سرعت از جنوب قیام خود را آغاز کرد و توانست بسیاری از همسایگان خود را شکست دهد.
بخش اعظمی از اتفاقات ویچر 3 در مناطق جنگزده و در حال توسعهی شمالی رخ میدهد. شهر «ولن» که به «سرزمین هیچ کس» معروف است جایگاه اصلی گرالت در این بازی به شمار میرود. در حال حاضر این منطقه توسط فرد جالبی به نام «فلیپ استرنجر» اداره میشود که مردم او را با لقب «بارون لعنتی» هم میشناسند.
مناظر دوستداشتنی دنیای بازی اروپای میانه و زیباییهای آن را در ذهن تداعی میکند. و منظرهی دیدنی قلههای پوشیده از برف و برکههای مرموز به بازی جان تازهای میبخشد.
ویچر به چه کسی میگویند؟
در پی یک رویداد جادویی که با نام «پیوند گویها» (Conjunction of the Spheres) ارواح شیطانی و هیولاهای وحشتناک شروع به ویران کردن زمین کردند. در پاسخ، مردم ویچرها را ساختند، جنگجویانی که از بدو تولد با قابلیت جادو و کیمیا برای مبارزه با هیولاها آموزش مییافتند. با اینکه مردم برای امنیتشان در مقابل حملههای هیولاها و موجودات خبیث به ویچرها تکیه میکردند، اما چهرهی عجیب آنها (رنگ و رو رفته، با چشمانی شبیه گربه و موهای سفید) و قابلیتهای وحشتآورشان باعث شده بود تا بسیاری از شهروندان با آنها قطع رابطه کرده یا به آنها اعتماد نداشته باشند.
پروتاگونیست این سری بازی، «گرالت از ریویا» (Geralt of Rivia) یک ویچر است. او تنها سفر میکند و به عنوان یکی از خطرناکترین مردان زندهی زمین در جهان شناخته میشود. شما باید انتظار شناخته شدن او توسط بسیاری از مردم در هر جای تازهای که میروید را داشته باشید. برخی از آنها با گله و شکایت به شما پناه میآورند و از شما کمک میخواهند و بسیاری دیگر ممکن است با توهینها و الفاظ رکیک شما را بدرقه کنند. یک منفور شناخته شده بودن به جای یک قهرمان دوستداشتنی، در یک بازی نقشآفرینی یک بدعت جالب در بازیهای کلاسیک این سبک به شمار میرود.
در ویچرهای قبلی چه گذشت؟
ویچر (2007) سرآغاز داستان گرالت در امپراطوری «تمریا» (Temeria) را روایت میکند. جایی او باید تنش روزافزون میان رستهی انسانی «رز آتشین» (Order of Flaming Rose) و الفهای Scoia’tael را مدیریت کند. در طول بازی، گرالت قادر است تا با گروههای دیگر همپیمان شده یا استقلال خود را حفظ کند. هر یک از این تصمیات به پایان متفاوتی منجر میشود.
در «ویچر 2: قاتلین پادشاهان» داستان گرالت، زمانی که به ظن قتل پادشاه تمریا در زندان است از سر گرفته میشود. بعد از یک فلشبک معرفی که توسط بازجوی او در زندان رخ میدهد، فرمانده داستان گرالت را باور کرده و به او کمک میکند تا از زندان فرار کرده و در نهایت بتواند بیگناهی خود را به اثبات برساند. در طول بازی، گرالت به تدریج گذشتهی خود از جمله «سیری» و «ینفر» (Yennefer) را به یاد میآورد.
بدین ترتیب به اینجا میرسیم. این سری بازی یک ویکی گسترده دارد و اگر میخواهید اطلاعات بیشتری از آن به دست آورید کافی است سری به آن بزنید. اما با اینحال در هفتههای آتی این مطلب به روزرسانی و تکمیل میشود و قصد داریم آن را به یک مرکز اطلاعات جامع از این بازی تبدیل کنیم. در کنار آن، منتظر نقد و بررسی دقیق و کامل بازی هم باشید. تا آن زمان، شکار خوبی داشته باشید، ویچرها!
این بازی حقیقتا یک شاهکار هنریه که شاید بهتره بگیم نقطه سر خط بازیسازی نسل 8 رو گذاشته….